افکار خودمختار، که با هوش مصنوعی تقویت میشوند و بر روی شبکههای غیرمتمرکز اجرا میشوند، بازار مالی را دگرگون خواهند کرد—با ایجاد برابری بیشتر، افزایش شفافیت بازار و افزایش کارایی کریپتو.
بیش از ۷۵٪ از تمام معاملهها در بازارهای سنتی توسط الگوریتمها انجام میشود، در حالی که شرکتهای معاملاتی کمی، از توانایی خود در به ارمغان آوردن بازدهی بالاتر از میانگین بازار بهرهبرداری میکنند. با این حال، این اطلاعات (و سپس سودهای ناشی از آن) هنوز در اختیار همه سرمایهگذاران به طور یکنواخت توزیع نشده است. این افراد خودمختار با استفاده از این تکنولوژی، آن را از طریق بلاکچین دموکراتیزه میکنند. در حال حاضر، این برنامههای خوداجرا میتوانند با بلاکچینها تعامل داشته باشند، معاملات را اجرا کنند، پرتفویها را مدیریت کنند و در پروتکلهای مالی غیرمتمرکز شرکت کنند.
توضیح دربارهی افراد خودمختار
در حال حاضر صحبتهای زیادی دربارهی افراد در بازار وجود دارد، اما نه هر آنچه که به عنوان فرد خودمختار شناخته میشود، واقعاً یک فرد خودمختار است. یک فرد خودمختار واقعی میتواند به طور مستقل و بدون کمک انسانی با استفاده از هوش مصنوعی عمل کند. به عنوان مثال، اگر یک فرد به یک API عمومی وابسته باشد که ممکن است بسته شود یا برای پرداختها کارت اعتباری او رد شود، چندان خودمختار نیست. شرکتهایی مانند مایکروسافت در حال حاضر از افراد واقعی (غیر خودمختار) برای بهبود فرایندهای خود در زمینههایی مانند فروش، مالی و عملیات استفاده میکنند. این افراد وظایف تکراری را بر عهده میگیرند که به صرفهجویی در زمان و هزینه کسبوکارها کمک میکند.
در بلاکچین، افراد خودمختار میتوانند دسترسی به ابزارها و فرصتهای مالی را دموکراتیزه کنند و اکوسیستم را شاملتر کنند. با توانایی آنها در پردازش مقادیر زیادی از دادهها و عمل به طور هوشمند، این افراد میتوانند نوآوری را به پیش ببرند، کارایی سرمایه را بهبود ببخشند و راههای جدیدی برای مشارکتکنندگان در بازارها ایجاد کنند. این مانند دادن یک مغز به بلاکچین است—تبدیل آن از یک سیستم سخت به چیزی که میتواند یاد بگیرد، تنظیم شود و در زمان واقعی تصمیمات هوشمندانهای اتخاذ کند.
تصرف در حوزه مالی
در مالی سنتی، جریانهای دادهای محدود به بازیکنان بزرگ و کنترلشده هستند. دسترسی به این دادهها نیازمند هزینه است و برای دسترسی سریعتر، نیاز به هزینهی بیشتری است. حتی در این صورت، سرمایهگذاران نمیتوانند ۱۰۰٪ مطمئن باشند که دیگران دسترسی ترجیحی ندارند. در دنیای کریپتو، دادهها به طور شایستهتری در دسترس همه قرار دارند. مردم از همان ابزارها برای استخراج دادهها از بلاکچین به عنوان بازیکنان بزرگ مانند بلکراک یا سیتادل بهرهمند هستند. و از طریق افراد خودمختار، سرمایهگذاران خرد میتوانند به طور هوشمندانه و مداوم وظایف مانند نظارت بر بازار، تخصیص دارایی و کاهش ریسک را مدیریت کنند. در صرافیهای غیرمتمرکز مانند بوتگا، سرمایهگذاران به سیستمی دسترسی دارند که در آن افراد خودمختار میتوانند به استخرهای نقدینگی و منابع قیمت مشترک شوند. این اشتراکها به طور اساسی به افراد اطلاع سریع تغییرات در نوسانات را میدهند. در حال حاضر، افراد در صرافیهای غیرمتمرکز بیش از ۷۰٪ از تمام معاملات را انجام میدهند.
دسترسی بیشتر و بینش سریعتر به معنای بازدهی بزرگتر است. این موضوع تأثیر زیادی بر روی سرمایهگذاران خرد، ارائهدهندگان دادههای زنجیرهای و کاربرد کریپتو خواهد داشت. فراتر از مصرفکنندگان، که به استراتژیهای بازار قبلاً دست نیافتنی دسترسی خواهند داشت، ارائهدهندگان دادههای زنجیرهای که میتوانند دادهها را به روشی معتبر و عادلانه ارائه دهند، ضروری خواهند شد. این یک فرصت برای کسبوکارهایی ایجاد میکند که زیرساختهای قوی برای پشتیبانی از اکوسیستم رو به رشد افراد خودمختار بسازند. در دسترس بودن افراد خودمختار همچنین ذینفعان عمومی کریپتو را افزایش خواهد داد. با حذف نیاز به تخصص فنی یا نظارت مداوم، افراد به کاربران عادی اعتماد به نفس خواهند داد تا با DeFi ارتباط برقرار کنند، که به پذیرش و شمول بیشتر کریپتو کمک خواهد کرد.
ریسکهای احتمالی
ما باید به ریسکهایی که باید مراقب آنها باشیم توجه کنیم، مشهودترین آنها وابستگی به زیرساختهای متمرکز است. بسیاری از عوامل خودکار بر روی سرورهای مرکزی اجرا میشوند، از APIهای شرکتی برای دسترسی به مدلهای هوش مصنوعی استفاده میکنند، روی ریلهای مالی سنتی فعالیت میکنند و دادهها را از ارائهدهندگان پولی تأمین میکنند. هر یک از اینها میتواند یک نقطه شکست واحد باشد. یک عامل ممکن است به دلیل از دست دادن بانک، سانسور، یا قطع زیرساختها تواناییهای خود را از دست بدهد. یکی دیگر از ریسکهای عمده عدم شفافیت در مورد این است که آیا این عوامل واقعاً هوش مصنوعی هستند. اغلب تشخیص این که آیا یک تصمیم، پست یا بیانیه از یک هوش مصنوعی واقعی ناشی شده یا از یک انسان که خود را به عنوان هوش مصنوعی معرفی میکند تا روایتها را دستکاری کند، دشوار است. به طرز عجیبی، در حالی که CAPTCHAها به خوبی تکامل یافتهاند تا انسانها را از ماشینها تشخیص دهند، چالش فعلی تأیید این است که آیا یک ماشین واقعاً پشت یک تصمیم قرار دارد یا خیر.
زیرساختهای غیرمتمرکز راهحلی برای این ریسکها ارائه میدهد با امکان تأیید رمزنگاری شده عملکردهای هوش مصنوعی بر روی زنجیره، ensuring transparency و کاهش وابستگی به سیستمهای متمرکز.
نگاهی به سال 2025
تا پایان سال 2025، تعاملات عوامل نسبت به تعاملات انسانی در بخش مالی بلاکچین، به ویژه در DeFi، به احتمال زیاد پیشی خواهد گرفت. این تغییر تحت تأثیر کارایی، سرعت و مقیاسپذیری عوامل خودکار خواهد بود، که آنها را برای اجرای معاملات، مدیریت سبدها، و خودکارسازی استراتژیهای پیچیده، انتخابی برتر میسازد.
عوامل خودکار نمایانگر مرحله منطقی بعدی در خودمختاری هستند و بهطور بنیادین نحوه زندگی، کار و فعالیت کسبوکارها را تغییر میدهند. آنها فرصتی برای شرکت در رونق تولید و نوآوری که بهوجود میآورند فراهم میکنند. از دست دادن این تغییر کوتاهنگری خواهد بود، زیرا پتانسیل رشد برای کسانی که از راهحلهای مناسب حمایت میکنند، بسیار زیاد است. با این حال، باید هیجان را با احتیاط متعادل کنیم. مانند دوران داتکام، همه عوامل خودکار موفق نخواهند بود، اما آنهایی که ارزش واقعی ارائه میدهند، پتانسیل عظیمی دارند.