مایلز جنینگس، مشاور عمومی a16z، اظهار داشت که روشهای سنتی نظارتی مانند تدابیر ضد انحصار معمولاً قادر به حل مشکلات واقعی تمرکز نیستند.
طبق یک پست وبلاگی از جنینگس، کنترل متمرکز در فناوری، مالی و هوش مصنوعی عواقب قابل توجهی ایجاد میکند که شامل محدود کردن گفتمان عمومی، دسترسی مالی و جریان اطلاعات است.
شرکتهای بزرگ فناوری، بانکهای بزرگ و هوش مصنوعی بزرگ بر این بخشها تسلط دارند و کاربران را در مورد پلتفرمهایی که زندگی آنها را شکل میدهند، از در نظر گرفتن کمتر استفاده میکنند. در حالی که تمرکززدایی یک راهحل ارائه میدهد، برای اعتباربخشی، نیاز به مشوقهای قوی دارد.
تمرکززدایی کارآمد است و به شرکتها و دولتها اجازه میدهد منابع را هماهنگ کنند، تصمیمات سریع بگیرند و به طور مؤثری مقیاس کنند.
با این حال، جنینگس بیان میکند که این تمرکز قدرت، رقابت را سرکوب کرده، دسترسی مالی را محدود میکند و کاربران را در برابر قوانین دلخواه قرار میدهد. از نظر تاریخی، پیادهسازی تمرکززدایی به دلیل کمبود فناوری برای عملکرد در مقیاس دشوار بوده است.
اما شبکههای بلاکچینی مانند بیت کوین (BTC)، اتریوم (ETH) و سولانا (SOL) نشان دادهاند که اکوسیستمهای غیرمتمرکز میتوانند به طور کارآمد عمل کنند و تریلیونها دلار ارزش از طریق آنها جریان یابد.
تشویق به تمرکززدایی
چالش اکنون، جنینگس اشاره میکند، تشویق به تمرکززدایی است. پروژههای مبتنی بر بلاکچین معمولاً در متعادل کردن عدم قطعیتهای نظارتی با نیاز به حکمرانی توزیع شده مشکل دارند. بسیاری از آنها به نام تمرکززدایی، به تمرکز روی میآورند که برای کاربران خطر ایجاد میکند.
چارچوبهای نظارتی باید تکامل یابند و بارهای انطباق را در حین تمرکززدایی پروژهها کاهش دهند. به جای اعمال قوانین مالی سنتی بر روی مالی غیرمتمرکز، سیاستهای خاص باید تفاوتهای بین سیستمهای تحت سرپرستی و بدون اعتماد را شناسایی کنند.
جنینگس تأکید میکند که تمرکززدایی رقابت، خلاقیت و آزادی را پرورش میدهد و در عین حال ارزش را بهصورت عادلانهتری توزیع میکند. او ادعا میکند که کلید این است که مشوقهای قانونی و اقتصادی ایجاد شود که کسبوکارها و شبکهها را به پذیرش تمرکززدایی بهصورت پایدار ترغیب کند.